یک ارگان یا سلولی که در پاسخ به یک محرک، عمل می کند
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
اثرگذار
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
افکتور
۱۱ [MedicalDic] [... عمومی ...]
اثركننده، عامل، عملكننده
۰۰ [توسط مترجم] [زیست شناسی]
محرک
معنی Effector, معنی Eببثرفخق, معنی Effector, معنی اصطلاح Effector, معادل Effector, Effector چی میشه؟, Effector یعنی چی؟, Effector synonym, Effector definition,