{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Artifact
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۱
[توسط مترجم]
[معماری]
مصنوع، دست ساز
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مصنوع
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ابزار
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مصنوعی
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خطای درستنمایی
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
اثر تصنعی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دستساز
۰
۰
[توسط مترجم]
[پزشکی]
آرتیفکت، مصنوع، خطای تهیه لام
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دست سازه انسان
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دست سازه
معنی Artifact, معنی Aقفهبشرف, معنی Artifact, معنی اصطلاح Artifact, معادل Artifact, Artifact چی میشه؟, Artifact یعنی چی؟, Artifact synonym, Artifact definition,
معنی irrelevance
,
ترجمه irrelevance
به فارسی,
معنی دورتر، عقب تر، ان، انها
,
معنی Electroplating
,
ترجمه Electroplating
به فارسی,
معنی Whisper
,
ترجمه Whisper
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی