{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Afford
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حاصل کردن، از عهده برامدن، تهیه کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
از عهده برآمدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تحمل کردن
۰
۰
[توسط کاربر]
[... عمومی ...]
استطاعت مالی داشتن ؛ ازعهده برآمدن؛ دادن؛ بضاعت داشتن :موجب شدن ؛ تهیه کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
از عهده برآمدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
موجب شدن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
استطاعت داشتن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
موجب شدن، ایجاد کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
چیزی به چیز دیگر توانایی بخشیدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی شیمی]
حاصل شدن
معنی Afford, معنی Aببخقی, معنی Afford, معنی اصطلاح Afford, معادل Afford, Afford چی میشه؟, Afford یعنی چی؟, Afford synonym, Afford definition,
معنی shavings
,
ترجمه shavings
به فارسی,
معنی spinal cord
,
ترجمه spinal cord
به فارسی,
معنی triplet
,
ترجمه triplet
به فارسی,
معنی Pilot device
,
ترجمه Pilot device
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی