کنشگر؛ ایفا کنندۀ نقش؛ مقلّد؛ بازیگر؛ عامل؛ عملگر؛ عمل کننده؛ شیئی که در طول مسیر مشخص حرکت میکند و نقش بیرونی یک شیء را در سیستم کارخواست بازی میکند.
معنی Actor, معنی Aرفخق, معنی Actor, معنی اصطلاح Actor, معادل Actor, Actor چی میشه؟, Actor یعنی چی؟, Actor synonym, Actor definition,